نسخه نایاب منشور کبیر دانشگاه هاروارد اصل از آب درآمد
سوءاستفاده والدین از کودکان در فضای مجازی؛ یک بحران فرهنگی بزرگ
تجاریسازی شاهکارهای ادبی؛ از «سووشون» تا «یادداشتهای جلال»
ناشر لبنانی ناشران عربی تحریفکننده خلیج فارس را جاعل خواند
دیدگاه یک اقتصاددان درباره آینده اقتصاد ایران
روشهای طبیعی برای کاهش اضطراب
فعالیت بدنی در میانسالی خطر بروز آلزایمر را کاهش میدهد
بحران آب در قلب ایران؛ اصرار اصفهان و یزد بر توسعه کشاورزی!
بیش از ۸۰٪ کودکان آمریکایی پیش از تولد خود، حضور دیجیتالی دارند که توسط والدینشان ایجاد شده است. در ایران نیز هر روزه شاهد تولید انبوه محتواهایی هستیم که کودکان را بدون هیچگونه رعایت حریم خصوصی و حقوق انسانی، در موقعیتهای ناپسند، طنزهای غیرآموزنده، تبلیغات کالاها و چالشهای خطرناک به تصویر میکشند. در سپیدهدم تمدنهای […]
سرپرست واحد سلامت اجتماعی مرکز بهداشت استان گفت: استفاده بیش از حد کودکان و نوجوانان از تلفن همراه و حضور مستمر در فضای مجازی در ایام شیوع بیماری کرونا، موجب بروز مشکلات جسمی و روانی شده و سلامت آنها را به مخاطره می اندازد.
دریا قدرتی پور - ذبيح هنگامی كه قوهای رنگارنگش را نوازش میداد و زير لب ترانه “به اصفهان رو” تاج اصفهانی را زمزمه میكرد تا مرثيهای بر كوير زايندهرود سروده باشد هرگزفكر نمیكرد، برخی مسئولان تأثيرگذار اين حوزه همچنان دست روی دست گذاشته باشند.
دریا قدرتی پور- دختر مچاله شده بود مثل یک کاغذ سفید خط خورده؛ مثل لباسی که رنگ کرده باشی. زخمی و خاک آلود؛ خواست راه برود. خواست خودش را بکشاند طرف در خروجی .دندانهای مرد توی صورتش می خندید.
دریاقدرتی پور- یک ضرب المثل قدیمی که شاید بارها و بارها آن را شنیده ایم و یا در شبکه های مجازی از آن یاد کرده ایم، اینکه اگر می خواهید کسی را یک روز سیر کنید به او ماهی بدهید اما اگر قرار است برای همیشه ماهی داشته باشد، به او ماهیگیری یاد بدهید.
دریا قدرتی پور- گلوی لیوان چای را می گیرم بخاری ملایم از کناره های لیوان بالا می رود و توی گرمای اتاق چند متری محو می شود.
طرح معافیت از پرداخت کمیسیون، برای زنان عضو ناوگان اسنپ که سرپرست خانواده هستند، از ابتدای آذرماه تا پایان سال ۱۳۹۹ دوباره اجرا میشود.
رعشه جسمِ کودک تازه به دنیا آمده، تن سیاه شب را می لرزانَد. اینجا چراغ زندگی خاموش است. نرگس به فاصله ای نه چندان دور، شیره هروئین را به جان می کشد و چمباتمه می زند توی خودش. در پوشش سیاهش، صورتش تکیده و مهجور، دو تا چشم می شود؛ خیره به نوزادی که از درد ناله می کند. این سومین بچه نرگس است که با رنج به دنیا آمده و معلوم نیست، بماند یا برود. بین خرابه هایی که آلونک های کوچک و سرد، از دل خاک بیرون آمده اند، اینجا پناهگاه کارتن خواب هایی شده است که هر روز با فاصله کوتاهی بین مرگ و زندگی لحظات را می گذرانند.