اینجا در قلب خیابان طالقانی، بیش از یک قرن طعم بریان و نام حاج آقا مودب منش در خاطرات پیرها و جوان های امروزی جا خوش کرده است.
مغازه ای که از خیلی وقت پیش، میزبان مشتریانی ثابت بوده که خیلی هایشان دست از جهان شسته اند، اما نوه و نتیجه هایشان پای ثابت این مغازه هستند. مطبخی که از پدرانِ پدرانِ پیرمرد به یادگار مانده و او هنوز هم استوار است. زلال و شفاف، با لبخندی دلنشین اصفهانی تمام عیاری که لهجه اش به خوبی او را معرفی می کند.
از زمانی که بریانی «شاد» دارای تابلو شده تا کنون که حاج علی مودب منش یادش می آید، مشتریان خاص خودش را داشته. بریانیای كـه وقـتـی از كـنـار دروازه دولت وارد یکی از فرعی های طالقانی می شوی، هـنـوز بـه ته كـوچـه نـرسـیده از جمعیت صف بسته تا چند متر آن طرف تر از مغازه اش هم به خوبی می توانی تشخیص دهی كه بریانی حاج محمود چـیـزی فراتر از دیگر بریانیهای اصفهان است و بریانش حتماً خوردن دارد.
صادقانه از خودش می گوید. از شغلی که از پدربزرگ به پدر رسید و بعد از آن برای حاج علی به ارث گذاشته شد. حالا او بیش از ۴۰ سال است که در مغازه آبا اجدادی اش که از سه نسل قبل به او رسیده، مشغول است. مشتری هایش معمولا ثابت و قدیمی هستند. مشتری که ۴۵ سال است که ازاو خرید می کند و یا پسری که می گوید: بچه بودم و با پدر و مادرم اینجا می آمدم.
از همان دوران گذشته، این بریانی شهره خاص و عام شد، با طاق چشمه های قدیمی تا اینکه حاج علی تصمیم گرفت، رنگی نو و مدرن به بریانی اش بدهد. سبکی که حالا با معماری شاه عباسی پیوند خورده است.
رشته اصلی اش مهندسی برق است، اما وقتی برادرش شهید می شود، مسئولیت بریانی می افتد روی دوشش. حالا روزانه بیش از هزار نفر مشتری دارد.
مغازه حاج علی را این روزها خودش اداره میکند؛ نه پسرش این شغل را دوست دارد و نه دخترش. کار پر زحمت است و طاقت فرسا. از ۶ صبح شروع می شود و تا ۱۰ شب ادامه دارد . به قول حاج علی این شغل فقط عشق می خواهد و بس. طاقی قدیمی مغازه حاج علی بعد از آخرین بازسازی، حالا بخشی از مغازه شده و بخشی دیگر هم با چند قاب از دوران قدیم با نقاشی های مینیاتور تزئین شده است. حالا در دل آن مغازه قدمی، معماری نویی زاده شده با همان صف همیشگی، گرچه دیگر از آن كوره قدیمی مغازه که با علوفه مخصوص و پِهِن گوسفند روشن می شد نیست و رنگی تازه از مدرنیته به خود گرفته، اما بوی بریان همان است و کیفیت بریانی شاد همان.
با وجود اینکه چرخ گوشت صنعتی و فر گازی پــایـشــان بــه مـغـازه بـاز شـده، اما طعم بریانی شاد عوض نشده است.
حاج علی یادش نمی آید که کسی از بریان هایش ایرادی گرفته باشد: «کم پیش آمده که این اتفاق بیافتد و اگر هم باشد، سعی می کنیم که مشکل را حل کنیم».
دکان قدیمی حاج علی همیشه شلوغ است و هیچوقت رنگ خلوتی را ندیده و از جوان ترین مشتری ۷ ساله اش تا پیرمرد ۷۵ ساله همه او را دوست دارند.
دوست ندارد شغلش را با هیچ چیز دیگر عوض کند: « اینجا پا گرفتیم. با این مشتری ها بالا آمدیم و حاضر نیستیم اینجا را عوض کنیم. ما با آبگوشت بزرگ شدیم. آبگوشت را هم از همه غذاها بیشتر دوست داریم. پدرم هم هنوز آبگوشت بریان را دوست دارد و مشتری پرو پا قرص آن است. همه زندگی و عشق من این بریانی است و همیشه پای کارم هستم. اگر پای کارت نباشی کارت رونق نمی گیرد. این هم یکی از رمزهاست. فقط صداقت، رقابت سالم در کار و دروغ نگفتن به مشتری و غذای خوشمزه. فوت استادی است که می توانی در این کار موفق شوی.
هر روز هفته وقتی قرص خورشید در وسط آسمان است، مغازه حاج علی پاتوق کسانی می شود که به هر دلیلی اعم از خوشرنگی، کیفیت غذا و حتی گاهی هم به یاد قدیم ترها و برای زنده کردن خاطرات گذشته، به آنجا می روند.
حاج علی خیلی وقت ها کارش را می سپارد به سه تا از از شاگردهایش که حالا برای خودشان اوستا شده اند .
مشتریان حاج علی معمولا دائمی هستند، از مسافران گرفته تا مردم خود اصفهان همه بریان این مغازه را دوست دارند. به قول خودش، از تمام ایران می آیند تا طعم و عطر بریانی شاد را یک بار دیگر مزه مزه کنند: « حتی عده ای هستند که غذا را منجمد می کنند و می برند خارج ». تلخی های بریانی شاد، انگشت شمارند و محدود می شوند به سختی های این کار و مسئولیت هایی که او در قبال مشتریانش دارد: «دلم می خواهد بهترین باشیم و نام و آوازه این مغازه را نمی خواهم از بین ببرم . طبق سلیقه مشتریانم عمل می کنم، اما متاسفانه هنوز خیلی از جوان ها این غذای سالم را نمی شناسند، آنموقع است که غمگین ترین آدم دنیا می شوم، وقتی که بی تجربه ها نمی دانند، با سلامتیشان دارند چه کار می کنند…