مهدی گنجی

۲۱خرداد
می خوام شاه بشم

می خوام شاه بشم

برزگــر در یــک شــب بارانــی گردشــگر آلمانــی را بــه خانه ۲ فقیرانــه خــود میهمــان و از آنها بــا دمپختــک و ترشــی لیتــه پذیرایــی می کنــد. میهمانــان خارجــی برزگــر بــا پذیرایــی صمیمانــه و بی ریــای او روز تمــام بــه ســبک ۲ روســتاییان ایرانــی زندگــی می کننــد و گویــا ایــن تجربــه منحصربه فــرد آن قــدر برایشــان جــذاب بــوده اســت کــه بــه ســرعت موضــوع را رســانه ای می کننــد و برزگــر را بــا انبوهــی میهمــان ناخوانــده از آن ســوی مرزهــا مواجــه می کننــد.