توقف خدمات دهی واتساپ برای مدلهای قدیمی اندروید و ios دوهفته نامه اقتصادی فرهنگی اجتماعی شماره ۲۷ دوهفته نامه اقتصادی فرهنگی اجتماعی شماره ۲۶ دوهفته نامه اقتصادی فرهنگی اجتماعی شماره ۲۵ انتشار دهمین فراخوان حمایت از تشکل های مردمی ویژه ماه محرم و صفر ضرورت برندسازی تولیدات طلای اصفهان فراهم کردن سازوکارایجاد تعاملات اقتصادی و تجاری ایران و مولداوی مخازن ذخیره آب خانگی را به صورت ماهیانه شست وشو کنید
سال ۱۴۰۰، ساله گاو است و آخرین باری که گاو ایران دو قلو زایید، سال ۸۸ بود. این گاو چرخید و چرخید و پس از ۱۲ سال به سال ۱۴۰۰ رسید. به سالی که میتواند زندگی ملت ایران را به صراحت نشان دهد.
سال99 برای همه سخت بود و برای اهالی رسانه سخت تر.در حوزه های مختلف، رسانه ها تحت فشار بودند.ویروس منحوس از یکسو کانال های مالی رسانه ها را مسدود کرد و از سوی دیگر تحریریه نیز برای تولید محتوا دچار چالش جدی شد.
می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست. خوب همین ضرب المثل نسخه آخرین سال قرن 13 هجری شمسی ما را پیچید و نشان داد تحت هیچ شرایطی نباید منتظر اتفاقات خارق العاده و شعف بر انگیز باشیم. البته سال های قبل هم که بهارمان نیکو بود، ما منتظر اتفاقات خارق العاده نبودیم.
گوشه خلوت میدان نشسته اند. سوز سرمای روزهای پایانی پاییز، چین و چروک صورتشان را بیشتر به چشم می آورد. وارد جمع شان که می شوم به خیال اینکه کاری برایشان دارم دوره ام می کنند و وقتی میفهمند خبری از کار نیست پراکنده می شوند.
9 ماه از اولین روزهای پیدایش کرونا در ایران می گذرد. ویروسی که بسیاری از شغل ها را فلج کرد. بسیاری را خانه نشین و خیلی ها را خاکسترنشین کرد. این ویروس اما تجربه های جدیدی را هم با خود داشت. تجربه دورکاری که در ایران واژه تازه ای را تداعی می کند. واژه ای که این روزها دیگر جدید نیست، اما زیرساخت های ناقص نمی گذارد که این شیوه کاری موفق باشد. گرچه بر اساس آمارهای غیررسمی گفته می شود که 86 درصد کارمندان دورکاری را در این شرایط ترجیح می دهند، اما مدیران از این شیوه چندان راضی نیستند.
زنان و دختران پیر و جوان ایرانی بسیاری از ماجراهای این آزار و اذیت ها را در صندوقچه اسرارشان نگه داشته اند و هیچ گاه به زبان نیاورده اند، آن هم به خاطر اینکه در جامعه سنتی ما همیشه زنان متهم بوده اند، حتی اگر قانون و ماده و تبصره رای به اتهام آزارگر بدهد.
مریم 20 ساله بود که جامعه کنارش گذاشت. همان روزهایی که یک دفعه بیماری قند، باعث شد که او با چشمانش خداحافظی کند. از همان موقع دنیای مریم سیاه شد، اما اوهنوز سفیدی را در اعماق امیدهایش می بیند.
دست های فائزه توی دست های داماد گم شده است، فائزه نه می خندد و نه لبخند می زند. یک صورت سنگی است که توی تور عروسی بزک شده است. فائزه دومین دختر خانواده است.