14
زباله گردهای کوچک شهر

کودکانی که از لیست کرونا خط خورده اند

  • کد خبر : 5754
  • ۲۲ دی ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۳
کودکانی که از لیست کرونا خط خورده اند
دریا قدرتی پور- عبدالله است و 6 تای دیگر، خانه شان همین نزدیکی توی همین آلونکهای آجری است.بابا زمینی خرید تا اتاقکی بسازد و سقفی بشود و باران نیاید روی سرشان. حالا یک گوشه از حیاط با یک حلبی زنگ زده شده سقف دستشویی .یک خانه 60 متری با یک آشپزخانه .
  • همه بچه ها بعد از اینکه زباله ها را جمع کردند، جمع می شوند توی خانه .اتاق خالی نیست. پر شده از حجم‌های ساده . ملافه‌ای که عمرش از تارو پودهایش پیداست روی امیر حسین جا گرفته، امیر حسین دو ساله، کوچکترین عضو این خانواده ۹ نفره است به غیر از او و خواهر ۷ ساله اش نگار که از او مراقبت می کند بقیه کارمی کنند .اینجا یکی از مناطق محروم اصفهان است که دور از محدوده شهر هیچکس حواسش به اپیدمی کرونا نیست. خانه ها مشتق شده است از یک اتاق ۶۰ متری بدون امکانات.
    همه بچه ها کار می کنند، به جز کوچکترهایی که هنوز توان کار کردن و زباله جمع کردن و یا فال و آدامس فروختن را ندارند. ماسک سفید حسین به سیاهی می زند و هر بار از روی صورتش به پایین می لغزد و می توانی صورت آفتاب سوخته اش را ببینی.

    – فکر نکردی کرونا می گیری؟

    – خاله کوورونا نمی گیرم؛ ماسک دارم خاله؛ یکی بخر. آدامس هایش را جلوی دستم می گیرد و اصرار می کند که یکی بخرم. این اولین باری است که بعد از ۱۴ روز برای خرید ماهانه بیرون آمده ایم و هنوز هیچ پروتکلی در رابطه با کودکان کار به تصویب نرسیده است و تنها به توزیع اقلام بهداشتی محدودی بین آنها بسنده شده است، کودکانی که خود می توانند ناقلان بالقوه برای اپیدمی سخت و خطرناک این روزها باشند.
    مریم و زهرا هم کار می کنند .آدامس ها را صبح به صبح از پدر می گیرند تا شب با دست پر بیایند. حسینعلی- پدرشان- می گوید:چاره نیست شکمشان را باید یک جوری پر کنم . نان خشک و پلاستیک جمع می کند، کالسکه زهوار در رفته، تنها دارایی است که می تواند به دست او چرخ زندگیشان را بچرخاند .
    محمود، بزرگتر است. از ۱۷ سالگی عطای زباله گردی را به لقایش بخشیده و حالا در یک مکانیکی مشغول است. تقریبا شاگرد استاد شده حالا. قبلا فقط ته مکانیکی را جارو می کرده .صغری مادرشان قالی می بافد .از صبح تا عصر تقریبا ۱۵ هزار تومان دستش را می گیرد .
    صغری مادر ناتنی بچه هاست .بچه اش نمی شده .ازدواج کرده .امیر حسین اصلا مادرش را ندیده مادر سر او سرزا رفته و نگار، فقط دو سال مادرش را دیده و تصویر او برایش تار است.با انگشت سبابه‌ گونه های امیر حسین را نوازش می کند و نان خشکی را سق می زند .دستانش پر از کبره هایی است که از بس روی هم انباشته اند و سرما و گرما را دیده اند پوست لاکپشتی را مثال می زنند، سرفه های پشت سر هم و سکته وارش تنمان را می لرزاند، نقطه شروعی برای اپیدمی شدن خانواده ای که این روزها گرد شهر می چرخند و ممکن است هر کسی را بیمار کنند .
    بسامد نفسهای امیرحسین، لرزشی را توی بدنت ایجاد می کند.اصغر با چشمانی جذاب نگاهت می کند .دو تا چشم سیاه که توی گودی حلقه اش نظاره گر صحبت هایی است که رد و بدل می شود .ساکت و سربه زیر است .با حبیبه فال می فروشد .حبیبه بازیگوش تر است و نه ماسک زده و نه دستکشی به دست دارد. اینجا توی این فضا انگارهمه‌ی حجم‌ها ساده شده اند. لباس های کثیف و خاک گرفته بچه ها و دست هایی که رنگش به خاکستری می زند.
    دوره گردانی برای تمام فصول
    عبدالله از کارش می گوید:جای همه مان مشخص است هر کداممان یک قسمت شهر دوره گردی می کنیم.
    از کرونا نمی ترسی ؟
    بی پولی بدتره خاله.نون نداشته باشی بخوری بدتره. اما این روزها کارشان کسادتر ازهمیشه است. همه از آنها می ترسند. نه آدامس هایشان فروخته شده و نه فال هایشان.
    تنها نقطه امید، زباله هایی است که از گوشه و کنار جمع می شود که ممکن است خودش به انواع ویروس آلوده باشد.
    ظهر آخرین روزهای فروردین ماه است و کوچه ها و خیابان ها خلوت تر از همیشه است.کالسکه محمد و گونی های بقیه بچه ها هنوز پر نشده یکی دو تا شان که همدیگر را پیدا کرده اند جمع شده اند کنارپیاده رو با کیسه هایی که بزرگتر از قدشان است.
    وقتی اصغر می خندد دندانهای سیاهش خودنمایی می کند .بیشترشان خراب شده اند و یکی دو تا از زور خرابی لق می زنند.
    اینها گوشه ای از یک خانواده بزرگ کار هستند .بچه های کار زیادند .آنهایی که فقر را هجی می کنند و در این روزهای کرونایی تبدیل می شوند به کودکان کار .فقر دلیلی است بر اینکه آنها صبح تا شبشان را در خیابانها بگذرانند گرچه این روزها بیشتر بچه ها نه مدرسه می روند و نه بیرون هستند و باید قرنطینه باشند تا کرونا کمتر قربانی بگیرد.

    با اینکه بر اساس مصوبه‌ کمیسیون اجتماعی شورای شهر اصفهان، به کودکان کار اصفهان دستکش و محلول ضدعفونی کننده داده شده، اما کفاف روزهای بی شمار کار کودکان را نمی دهد .با توجه به شرایط موجود سمن های فعال در حوزه کودکان کار، مرتب پیگیر تهیه ماسک هستند و از فضای مجازی برای دریافت و خرید این کالای مهم اطلاع رسانی می کنند.
    شهرداری اصفهان دراسفندماه سال گذشته، هزارو ۲۰۰ بسته آموزشی کرونا به کودکان کار در کلانشهر اصفهان اهدا کرد، طرحی که با طولانی شدن کرونا به فراموشی سپرده شد . گرچه در سال ۷۸ شورای عالي اداری در هشتاد و دومين جلسه خود مطابق با يك مصوبه وظايف دستگاههای گوناگون را درمورد متكديان وكودكان خيابانی مشخص كرد كه در ادامه در سال ۸۴ نيز موضوع كودكان خيابانی از مصوبه سابق خارج وتحت عنوان آيين نامه ساماندهي كودكان خياباني مطرح شد.
    بر اساس اين آيين نامه علاوه بر سازمان بهزيستي ، ۱۱ سازمان نيروي انتظامي ،دادگستري ، شهرداري،اداره كار ،بهداشت و درمان ،كميته امداد ، بيمه خدمات درماني ، تامين اجتماعي ، صدا و سيما ، هلال احمر ، آموزش و پرورش در قبال كودكان خياباني مسوليت مستقيم دارند. اما آن چه كه در حال حاضر حداقل در سطح استان بويژه شهر اصفهان ديده مي شود ، عدم مسووليت پذيري از سوي ۱۱ ارگان ديگر است و اين باور غلط كه اين مسووليت تنها مربوط به سازمان بهزيستي مي شود باعث آن شده تا چرخه ساماندهي اين كودكان معيوب تر و ناقص تر باشد واین در حالی است که شاهد آماری از کرونا هستیم که گرچه رو به سفیدی می رود، اما ممکن است روسیاهمان کند…

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    لینک کوتاه : https://inhaftemag.com/?p=5754

    برچسب ها

    ثبت دیدگاه

    مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
    قوانین ارسال دیدگاه
    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.