سکانسی که در ازدواج های سفید رقم می خورد. زوج هایی که بی تعهد زیریک سقف جمع می شوند تا هر زمان که اراده کردند، جدایی را انتخاب کنند «نمی خواهیم بچه دار شویم؛ مگر دیوانه ایم». این جملات را زوجی می گویند که چند سالی است بدون اینکه نامشان ثبت شده باشد، زیریک سقف زندگی می کنند.زندگی بلاتکلیفی که به گفته سعید چندان هم تکلیف نیست، اما مریم از آن به عنوان زندگی می گوید که دلش می خواهد به عنوان یک تکلیف و تعهد دیده شود.
- امکان ازدواج واقعی نداریم
تعهدی که شاید تنها با یک ازدواج رسمی و ثبت رسمی اتفاق می افتد. مریم از این موضوع زیاد راضی نیست: « دلم می خواست زندگی عادی داشته باشم، اما با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم می کنیم و امکان ازدواج واقعی نداریم». وقتی از او می پرسم که حالا مگر با ازدواج واقعی فرقی هم دارد می گوید: ازدواج واقعی پر است از مسئولیت. اینجا فقط ما دو نفر هستیم، اما اگر ازدواج واقعی صورت بگیرد، پای دو خانواده به زندگیمان باز می شود. حالا هر کداممان خرجش جداست.
مهمان چندانی نداریم و با هر نان بخور و نمیری سر می کنیم، اما در ازدواج رسمی به هر حال باید خیلی مسائل را درنظر بگیریم.
اما با این اوصاف زندگی سخت تر است و نقش عادی بودنش را از دست می دهد به این شکل که مسلما ثبت نشدن نام ها در شناسنامه در کشوری که به سنت ها و عرف های متعدد وابسته است، مشکلات زیادی را ایجاد می کند.
پرستو و سامان هم دو زوج دیگری هستند که همین شرایط را دارند، پرستو می گوید: نه می توانیم مسافرت برویم و نه در مناسبت ها و مراسم خانوادگی شرکت کنیم، به هر حال به نوعی ما متاهل محسوب نمی شویم و فقط جنبه ظاهری از یک زندگی دونفره زیریک سقف را تجربه می کنیم .
در کنار نبود تسهیلات برای این نوع زوج ها، پرستو می گوید: مردم با نگاه دیگری به ما نگاه می کنند، به هرحال ما به شکل رسمی زیریک سقف نیستیم و این شرایط هنوز در ایران جا نیفتاده است. برای اجاره کردن خانه مشکل داریم، استرس و نگرانی پنهان زندگی کردن دو نفره کافی نیست؟یک جور شنا کردن خلاف جریان آب است دیگر. سختیهای خودش را دارد. این تصمیمها به شرایط آدمها بستگی دارد. تنها چیزی که میدانم این است که من استقلال مالی و شخصیتی دارم و به علاقه شریک زندگیام نسبت به خودم اطمینان دارم در غیر این صورت قطعا آسیب میدیدم. این زندگی برای زنها خطرناکتر است. دوستان دختری داشتم که با تصور اینکه زندگیشان زیر یک سقف با پسر مورد علاقهشان به ازدواج میانجامد یا اینکه فکر میکردند این زندگی دوام دارد، وارد رابطهای شدند اما درنهایت از اینجا مانده و از آنجا رانده شدند. دیگر خانوادهشان آنها را نپذیرفت و رابطهشان به یک رابطه دائمی هم منجر نشد. در این میان هم آنقدر از لحاظ عاطفی و اقتصادی وابسته شدند که بعد از جدایی از شریک زندگیشان به افسردگیهای شدید یا حتی اعتیاد دچار شدند.
به نظر او ازدواج سفید مانند لیوانی است که نیمه پر ندارد و آسیب های زیادی به خصوص برای زنان در آن وجود دارد. او ادامه میدهد: «نه اینکه پسرها آسیب نبینند، اما تربیت خانوادگی و اجتماعی ما طوری است که به دخترها اعتماد به نفس کمتری داده میشود، بنابراین اگر این زندگی را انتخاب کنند و بعد آنچه در ذهنشان ساختهاند از بین برود، چیزی برایشان باقی نمیماند. دستکم در زندگیهای متعارف، بعد از جدایی از همسرشان یا هنگام اختلاف، حمایت خانواده و اطرافیانشان را دارند، از بعضی حمایتهای مادی و قانونی بهرهمند میشوند، اما اگر در این زندگی حواسشان به خودشان نباشد، بازنده اصلی آنها هستند. از نظر فیزیکی هم که خودتان میدانید زنان چقدر ممکن است آسیب ببینند. سقط جنینهای مکرر دوستانم را دیدهام. میدانم یک رابطه نامطمئن و ناپایدار چطور میتواند از نظر روحی و جسمی زنان را تهدید کند و به آنها ضربه بزند. اینها فقط توی فیلمها نیست. این اتفاقها را با چشم خودم دیدهام».
- کابوس هولناک نهاد خانواده
روان شناسان و آسیب شناسان اجتماعی هم با او موافقند و اعتقاد دارند که آجرهای رابطه ای که با ازدواج سفید روی هم چیده می شود تا ثریا کج می رود و ممکن است با هر وزش ناملایمی فرو بریزد. اما این پدیده هر روز در حال افزایش است. نقشه ای که برای جوانان امروز به هیچوجه نقشه راه نیست و خیلی ها نام آن را کابوس هولناک نهاد خانواده گذاشته اند، به عقیده آنها این سبک از زندگی نه در قالب سنت و عرف می گنجد و نه در قوانین جا می گیرد.
پرویز آذربایجانی، آسیب شناس اجتماعی این نوع ازدواج ها را شکلی غیرقانونی می داند که با اینکه جرم تلقی می شود، اما در حال تبدیل شدن به الگویی رایج در میان جوانان تحصیلکرده است.
به گفته او امروزه همخانگی بدون ازدواج رسمی، به امری رایج در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی تبدیل شده است و این پدیده، راه خود را به کشورهای سنتیتر با باورهای قدرتمند مذهبی مانند ایران نیز باز کرده است.
- آسیبی در لایه های اقتصاد ناتوان
او ازدواج های غیررسمی را یک آسیب می بیند، آسیبی که در کلان شهرهای امروز در حال رواج است و این در حالی است که ماهیت این نوع ازدواج در کشور ما برخلاف کشورهای دیگر که حق برابری حرف اول را می زند، در کشور ما این برابری ها و تعهدی که باید باشد، نیست.
به گفته این آسیب شناس، ما فقط نامی از ازدواج سفید را برداشت کرده ایم، بدون اینکه به ماهیت اصلی آن پی ببریم و این باعث آسیب های جبران ناپذیری خواهد شد. آذربایجانی، علت اصلی رواج این ازدواج ها را مسائل اقتصادی و عدم توانایی جوانان برای شروع زندگی مشترک می داند که باعث می شود، نسل جوان ازدواج سفید را بر ازدواج رسمی ترجیح دهند.
آمارها می گوید: ازدواج های غیر رسمی لااقل در شهرهای بزرگ رو به گسترش است تا آنجا که بسیاری از مسئولان هم از این پدیده اجتماعی ابراز نگرانی کرده اند، برخی از این ازدواج ها به زندگی زیر یک سقف منتهی نمیشود، بلکه رابطه آنها در خانه های مجردی پیگیری می شود!