اینکه ورزشکاران و فوتبالیستها چگونه میتوانند در رشد و ارتقای فرهنگ مدنی در سطح ملی و جهانی کمک کنند؛ موضوع بسیار مهمی است. از دیرباز و در تاریخ ملی ما، قهرمانهای ورزشی آنچنان محبوب مردم بودند که به شکل قهرمان ملی درمیآمدند و در واقع تجلی آرمانهای ملی بودند؛ کسانی چون آرش کمانگیر و یا رستم، قهرمان شاهنامه که بدن ورزشی خود را در اختیار یک آرمان ملی و اخلاقی به کار بردند.
این علاقه و دلبستگی مردم به قهرمانهای ورزشی به ویژه فوتبالیستها این امکان را بهوجود میآورد که بتوان از پتانسیلهای این افراد در راه آموزش فرهنگ مدنی و اصول اخلاقی در جامعه استفاده کرد. تفاوتی که در این ارتباط بین آرش کمانگیر و رستم دستان، با ورزشکاران و فوتبالیستهای الان وجود دارد این است که امروزه ورزش دستگاهی نهادی است و بدن در خدمت آرمانهای انسانی، بشردوستانه و صلح جویانه قرار میگیرد.
در تاریخ فوتبال جهان از گذشته تا امروز، ورزشکاران و فوتبالیستهایی بودند که از سرمایه مالی و معنوی خود در راه وطن پرستی و مبارزه با جنگ استفاده کردهاند. قهرمانانی که توانستند، سازوکار جنگی فوتبال را به خدمت صلح و جلوگیری از مرگ هزاران انسان در آورند. بهعنوان مثال دیدیه دروگبا، فوتبالیست سیاه پوست اهل ساحل عاج که در سال ۲۰۱۵- ۲۰۱۴ در چلسی بازی میکرد، یکی از فوتبالیستهایی بود که در کنار اقدمات انسان دوستانهاش از قبیل ساخت ۵۰ بیمارستان در شهرهای کشورش، موفق شد با رهبری جریان ضد جنگ، جنگ داخلی کشورش را که هزاران تن را به کام مرگ کشانده بود پایان دهد. قبل از بازی های جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان و پس از آنکه ساحل عاج به این بازیها صعود کرد، وی از طرفین جنگ درخواست کرد که سلاحهای خود را زمین بگذارند، درخواستی که منجر به پایان جنگ داخلی پنج ساله در ساحل عاج شد. وقتی که ساحل عاج بازی خود با سودان را با نتیجه ۱-۳ برد، دروگبا به همراه سایر بازیکنان زانو زده و از رئیس جمهور و سایر مقامات میخواهند که به این جنگ پایان دهند. آنها همچنین از شورشیان علیه دولت خواستند که در خصوص صلح با دولت گفتوگو کنند و در این راستا دروگبا همچنین به برگزاری یک بازی مقدماتی جام ملتهای آفریقا در شهر بواک ساحل عاج که مرکز شورشیها بود، کمک کرد. تلاشهای وی برای صلح، جنگ را در کشورش پایان داد و باعث شد که مجله تایم وی را در لیست ۱۰۰ فرد مؤثر جهان در سال ۲۰۱۰ قرار دهد.
کریستیانو رونالدو و لیونل مسی از دیگر فوتبالیستهایی هستند که اقدامات بشردوستانهای در مناطق مختلف با هدف فقرزدایی و پیشرفت فوتبال در بین طبقات محروم انجام دادهاند. محمد صلاح که او را عزیز مصر و اسطوره مصری مینامند، بازیکن مصری باشگاه لیورپول است. مردی که برای مردمش در زمره خدایان و فرعونیان مصری است. کسی که در انتخابات شرکت نکرده، اما بسیاری از مردم به او رای دادهاند. یک مسلمان واقعی که حتی روزهاش را در زمین بازی میگیرد و جهان را متوجه اسلام و مسلمان کرده است. هواداران لیورپول خطاب به او میگویند: «اگر به گل زدن ادامه بدهی مسلمان خواهیم شد و اگر تو به مسجد بروی ما هم به مسجد میرویم».
او نه تحصیلات دینی دارد، نه برای تبلیغ اسلام دستگاه تبلیغاتی ایجاد کرده و نه کسی را به اسلام دعوت میکند. نه سخنرانی و نه موعظه میکند اما سجدههایش بعد از هر گل موثرتر از هر خطابهای است. او به نیازمندان شهرش کمک میکند؛ آکادمی فوتبال میسازد؛ برای دزد خانه پدرش کسب و کار راه میاندازد. یک مسلمان در قلب اروپا آنچنان شایسته است که باشگاه لیورپول اعلام کرده او را حتی با رقم ۲۰۰ میلیون پوند هم نمیفروشد.
در کشور ما نیز فوتبالیستهایی مانند، علی دایی و علی کریمی در طول سالیان گذشته کمکهای انسانی زیادی در بخشهای مختلف انجام دادهاند. یکی از اقدمات بسیار موثری که فوتبالیستهای ما و همچنین سازمان ورزش میتوانند در راه جامعه پذیر کردن افراد و پیشبرد جامعه مدنی انجام دهند، تاسیس مدارس فوتبال و فوتبال مدارس با رویکرد تربیتی – آموزشی است. مانند آنچه بعضی از فوتبالیستهای اروپایی انجام میدهند. در این مدارس باید به بچهها در سن کم بیاموزند، چگونه تعارضهای خود را حل کنند، چگونه در عین جنگیدن و رقابت، احترام و دوستی داشته باشند و همچنین خویشتنداری را بیاموزند، فوتبال بهترین ابزار برای این نوع از آموزشهاست.
بازی ایران با استرلیا در مقدمات جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه که با راهیابی ایران به جام جهانی به شکل خودجوش موجی از شادی و هیجان و حس اتحاد و وطن پرستی در سراسر کشور به راه افتاد، نشان داد که مردم ما خواستار جنگ قاعدهمند و تعامل با جهان هستند. دروازهای که در دو طرف زمین فوتبال وجود دارد و قرار است توسط بازیکنان رقیب فتح شود، بهمنزله موجودیت و امری مقدس برای هر کشور است. بنابراین ورزشکاران و فوتبالیستها میتوانند از راه استفاده از ظرفیتهای گفتگویی و محبوبیت عمومی که دارند بر حیات اجتماعی، مطالبه مردم و فرهنگ مدنی تاثیر گذار باشند. این امکان وجود دارد که فوتبالیستها به عنوان کنشگران اجتماعی در کنار سایر گروههای روشنفکری در جامعه مانند: اساتید دانشگاه، هنرمندان و سیاستمداران توان ارتباطی خود را به عنوان سفیران فرهنگی، در راه مدنی کردن جامعه، بهبود فرهنگ شهرنشینی، زیست و اخلاق اجتماعی بهکار گیرند.