11
جنگی که اقتصاد را گیج کرده است

جنگ با گلوله های بیصدا

  • کد خبر : 4005
  • ۰۲ آذر ۱۳۹۹ - ۸:۱۱
جنگ با گلوله های بیصدا
خیلی ها تصورشان از جنگ ، پوشیدن لباس رزم و موضع گرفتن در پشت خاکریزها و بدست گرفتن اسلحه و گوش دادن به نوحه های هیجان انگیز و شنیدن صفیر گلوله است. یک نوستالژی که همه ما با آن آشنا هستیم، اما آنها اشتباه می کنند!!
  • واقعیت این است که همه ما،  درون یک جنگ تمام عیار هستیم، منتهی، تم این جنگ با آن جنگهای نوستالژیک که در ذهن داریم فرق دارد، یک چیز تازه ایی است .

    بعضی ها جنگی که در آن قرار داریم را جنگ اقتصادی می خوانند. جنگی که آتش آن را ترامپ با خروجش از برجام، روشن کرد. آثارش نه با بمباران و ویرانی و شهادت و جراحت، بلکه با انهدام زیر ساخت های اقتصادی ما رقم خورده است. مجروحان این جنگ میلیونها انسان بالغی هستند که به واسطه سقوط ارزش پول ملی، بیکارشده و شرمنده خود و خانواده هایشان هستند. آنها حتی نمیدانند با چه سلاحی مجروح شده اند !!

    ویرانی آن به شکل بی سامانی قیمت ارز، گرانی افسارگسیخته و تعطیلی کارخانجات و صنایع و یا ورشکستگی صنعت، خود را نشان میدهد.

    ترکشهای این جنگ پایین آمدن ارزش پول ملی مملکت است، در حدی که قیمت کاغذ اسکناس از ارزش خود آن بیشتر است، بنحوی که انتشار و چاپش هم دیگرتوجیه اقتصادی ندارد!!

    کشته های این جنگ، هزاران زن و مرد و کودکی هستند که بنیان خانواده شان بخاطر فقر اقتصادی، متلاشی شده و طلاق گرفته اند، یا کسانی که از شدت بیکاری و فقر نمیتوانند تشکیل خانواده دهند و مجروحان بدحالش، در سطل های زباله،  لقمه ای نان جستجو می کنند.

    جاسوسان نفوذی دشمن در این جنگ، رانتخوارانی هستند که با سوء استفاده از قدرت و ثروت، با انواع روشها از احتکار و قاچاق گرفته تا تقلب و دزدی، عین لاشخورها بر جسد بی جان اقتصاد این مملکت ضربه وارد میکنند.

    فرماندهان این جنگ، برخلاف جنگ معمولی، نه مثل مردم در جنگند و نه حتی کوچکترین سختی می بینند و فقط از دور با غرور نعره مبارزه و وعده پیروزی می دهند!

    بله ما در حال جنگیم، یک جنگ تمام عیار. آثار این جنگ، هر چه جلوتر میرویم، خود را بیشتر آشکار می کند.

    اینکه ده درصد جامعه با سرعت  پولدارتر و نود درصد جامعه به همان نسبت فقیرتر می شوند و این شکاف روزی آنقدر بزرگ می شود که پر کردنش به اندازه یک جنگ واقعی، هزینه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خواهد داشت.

    در این میان، مردم بی نوا، سربازان مجروح و موج گرفته ایی هستند که گیج و مبهوت دور خود میچرخند و نمیدانند چکار کنند.

    بله ما در حال جنگیم و داریم خون می‌دهیم، اما رنگ سرخی خونمان، از خجالتی است که به خاطر فقر اقتصادی بر گونه هایمان نشسته است.

    آیا شما هم صدای کمانه کردن گلوله های این جنگ که از کنار گوشتان میگذرد را می شنوید، یا شما هم گیج این اقتصاد گیج شده اید.

    • بنا نیست هم چوب را بخوریم هم پیاز را

    ژوبین صفاری

    هرچه زمان بیشتر می‫گذرد، انگار بیشتر متوجه می‫شویم که اظهارنظرهای مسئولان نه از سر ندانستن که شاید به عمد قرار است باعث تکدر خاطر مردم شود.

    مگر آنکه مسئولان در یک محیط کاملاً ایزوله به دور از آنچه مردم درک و لمس می‫کنند و بدون ارتباط با هیچ رسانه‫ ای مشغول خدمت‫ رسانی هستند. بارها در رسانه ‫ها از اظهار نظرهای نا به جای مسئولان و بازی شدن با اعصاب مردم سخن گفته شده است، اما باز به جای پاسخگویی درخصوص چرایی شرایط موجود و یا حل ریشه‫ ای مشکلات اعم از اقتصادی و فرهنگی سخنانی گفته می‫شود که نه تنها مرهم درد مردم نیست که اثرات مخربی بر روان جمعی می‫گذارد.

    طی روزهای گذشته سخنانی از سوی برخی مسئولان امر گفته شد از جمله بهتر بودن اقتصاد ایران نسبت به آلمان توسط رئیس جمهوری، درخواست تعویض دنا پلاس با شاسی بلند توسط یکی از نماندگان مردم  و یا کری خواندن‫های بیش از اندازه و البته بی‫ربط وزیر ارتباطات برای هواداران آبی پایتخت، که همه قطعات یک پازل از ندانستن مقتضیات جامعه امروز ایران است.

    تردیدی نیست که طی چند دهه گذشته جامعه ایرانی انواع فشارها، تنش ها و دشواری‫ها را برای زیست خود تحمل کرده است.

    درهمین حال همواره سعی کرده در کشاکش این سختی‫ها با رفتارهای مدنی از جمله شرکت در انتخابات، امید خود را برای عبور از این مراحل سخت حفظ کند. امیدی که البته نه تنها با عملکرد بد منتخبان به یاس عمیق تبدیل می شود بلکه انگار مردم ناچارند با انواع اظهارنظرهای نسنجیده درد مضاعفی را نیز تحمل کنند.

    مردم ایران در برهه های گوناگون برای بهبود شرایط زیستی خود و دلخوش به شعارهای امیدوارانه دولت ها به پای صندوق های رای رفته و  هر بار نا امیدتر از بار قبل، زندگی خود را به انتخابات بعدی گره زده اند.

    ناگفته پیداست سیاست‫های اقتصادی و فرهنگی دولت هر چند که میراث‫دار نابسامانی‫های قبلی نیز باشد دستاوردی جز سخت تر شدن شرایط نداشته است. اما در این شرایط ای کاش به جای اظهار نظرهای بی‫حاصل، مسئولان از مشاوران روانشناس و جامعه شناس بهره می‫برند تا شاید آنها توضیح می‫دادند که این صحبت‌ها نتیجه‫ای جز یاس مضاعف برای جامعه نا امید شده ایرانی ندارد.

    تدبیر برای توسعه اقتصادی کشور را در لوای دادن آدرس‫های غلط نمی‫ توان پنهان کرد.

    شکی نیست که مردم هر زمان که لازم بوده شرایط بحرانی کشور را درک کرده اند اما اینکه حالا هم چوب را بخورند و هم پیاز، نتیجه‫ای جز عمیق‫تر شدن شکاف بین مسئولان و مردم درپی نخواهد داشت. مردم این روزها به همدلی نیاز دارند و نه تهدید و تخیل. که اگر سخن مسئولان نزد مردم کم اعتبار شود اثرات آن تا مدت ها بر سپهر اجتماعی کشور باقی خواهد ماند.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    لینک کوتاه : https://inhaftemag.com/?p=4005

    ثبت دیدگاه

    مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
    قوانین ارسال دیدگاه
    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.