او در میان همین سرگشتگیها، ناگهان ستارهای را در آسمان تاریکچشمانش مییابد و میبیند. ستارهای که تجلی آرمانهای اوست؛ زیباست، هنرمند است و تواناست.
انسان عصر ارتباطات تنهاترین انسان تاریخ است. ارتباط او با خانواده و دوستانش در یک تلفن چند اینچی رخ میدهد. در همین چند اینچ سفر میکند، به تفریح میرود، لذت میبرد، میخندد و گریه میکند و در همان صفحه کوچک به جستجوی قهرمان میپردازد. قهرمانان چند اینچی، اسطورههای رسانهای، ستارههای آسمان سینما، تلویزیون و اینستاگرام و در یک کلام این سلبریتی ها، قهرمانانِ انسانهایی با فکر چند اینچی هستند.
یکی از اصلیترین مباحث و چالشهای عصر رسانه مسأله سلبریتیسم است. مسألهای که در بحرانهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … نیز پررنگتر میشود و تا حد زیادی تبعات مثبت و یا منفی برای جامعه دارد. اما چه باید کرد؟ با فرهنگ شهرت که حاصل فرهنگ رسانهای است چگونه باید برخورد کرد؟
سلبریتی مفهوم تازه ای نیست. در هر دورهای از تاریخ افرادی مشهور و یا محبوب بودند قهرمانان تاریخی، از رستم و سهراب تا امیرکبیر و مصدق همگی سلبریتیهای زمان خود بودند. اما سلبریتی عصر ارتباطات، بدون مرز است. سلبریتی عصر ما، در آسمان رسانهها سفر میکند و از ذهنی به ذهن دیگر و از قلبی به قلب دیگر مینشیند.
سلبریتی عصر مدرن، نه تنها مشهور است بلکه مؤثر، محرک و حتی مخدر است. اگر امیرکبیر برای رشادتهایش معروف بود؛ سلبریتی ما برای لباسش، چهرهاش، ثروتش و گاها مهارتش مشهور است. سلبریتی عصر سرگردانی، با ابزار رسانه چنان بر ذهن مخاطب چند اینچی خود تأثیر میگذارد که نه تنها رفتار و هنجار بلکه ارزش و عقاید او را تغییر و تشکیل میدهد.
سلبریتی عصر رسانه، قدرتمندتر از سیاستمدار و موثرتر از معلم سخن میگوید. او میتواند شروعی برای یک جریان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و یا پایانی بر یک رفتار باشد. او محرک است. او مرجع تقلید عصر رسانه است و رسانهها فریاد دعوت به سوی سلبریتی سر میدهند. سلبریتی این انسان کامل عصر حاضر ناجی بشریت چند اینچی است.
اما ورای همه این گفتهها، سلبریتی هست و تا رسانه خواهد بود او هم خواهد ماند. سلبریتی اقتضای عصری است که تصاویر، تنها صدای گفتمان مردمانش است. حال با این پهلوان ذهنی مردم چه باید کرد؟! آنها را نادیده گرفت؟! کنار زد؟! زندانی کرد؟! و یا از او در جهت مصالح استفاده کرد؟! سیاستگذاران فرهنگی باید سلبریتیها را، قهرمانانی مردمی و مورد اقبال آنها ببینند، و با آنها نه به مثابه یک تهدید بلکه چون فرصتی مغتنم برخورد کنند.
بسیاری از سیاستمداران و یا فعالین سیاسی کشورهای مختلف به ویژه ایالات متحده آمریکا، از ظرفیت شهرت و محبوبیت سلبریتی برای کسب اعتماد در میان مردم استفاده میکنند. بسیاری از کمپینهای فرهنگی- اجتماعی برای پیشبرد اهداف خود، از سلبریتیها بهره میبرند؛ چرا که سخن از زبان سلبریتی، برای مخاطب مردمی شیرین تر و مقبول است.
در حال حاضر بسیاری از برندهای مطرح و مشهور برای جلب خواستههای مشتریان از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند و به کمک رسانههای اجتماعی و افراد فعال در آنها (سلبریتی و اینفلوئنسرها) وفاداری بیشتری میان خودشان و مشتریهایشان ایجاد میکنند.
سلبریتیها میتوانند حامل و مبلغ یک فرهنگ باشند. آنها میتوانند یک سبک زندگی را ترویج دهند و یا آن را به افول و نابودی بکشانند. سلبریتیسم مکتب جدید عصر رسانه است. عصر ارتباطات اجتماعی، عصر لایک و کامنت. سلبریتی از پشتوانه مردمی برخوردار است پشتوانهای از جنس follow کردن و یا گاهی از جنس اعتماد.
جذب سلبریتی توسط حکومت، جلب اعتماد مردم را به دنبال دارد. دولت (به مثابه state) باید بتواند از ظرفیتهای رهبری، شهرت، اعتماد مردمی، محبوبیت و… سلبریتی به بهترین نحو در راستای اهداف خود بهره ببرد. آنها میتوانند حلقهٔ ارتباطی مستحکمی میان حکومت و مردم به منظور برقراری وحدت اجتماعی باشند.
ولی باید توجه داشت که اگر به حال خود رها شوند میتوانند حامل فرهنگی غلط شوند و به یک اسوه و الگوی اشتباه در جامعهای تبدیل شوند که قهرمانی جز سلبریتی و رسانهای جز سینما، تلویزیون، شبکههای اجتماعی و … ندارد. اگر آنها حامل فرهنگی اشتباه و هنجار شکن باشند، آنگاه است که این فرهنگ غلط تزریق شده به اذهان عموم، با هیچ پادزهری قابل درمان نیست. اما اگر حاوی فرهنگ درست و مطابق با ارزشهای فرهنگی باشند حلقه ای هستند برای اتصال حکومت و جامعه.
حلقهای که اتصالش خیر است و انفصالش شر. در یک کلام: «سلبریتی، این انسان کامل عصر مدرن یک فرصت بالقوه است و نه یک تهدید بالفعل!» و در این راستا مهمترین رسالت سیاستگذاران استفاده کامل از ظرفیت عظیم سلبریتی هایی است که به حال خود رها شدهاند./// تهیه وتنظیم سید محمدعلی سیدحنایی