10

ما سوتغذیه محبت داریم

  • کد خبر : 1435
  • ۰۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۳
ما سوتغذیه محبت داریم

عارف اصفهانی – چه انتظار داریم از جامعه ای که عشـق را سـر سفره اش نگذاشته و با نفرت سیر می شـود؟ ما ملت گرسـنه ای هستیم، ملتی که سوتغذیه محبت دارد. ملتی که از آینده می ترسـد و در لبه پرتگاه به دنبال جای پای محکمی می گردد. زلفمان را به کدام روش نادرسـت […]

  • عارف اصفهانی –
    چه انتظار داریم از جامعه ای که عشـق را سـر سفره اش نگذاشته و با نفرت سیر می شـود؟ ما ملت گرسـنه ای هستیم، ملتی که سوتغذیه محبت دارد. ملتی که از آینده می ترسـد و در لبه پرتگاه به دنبال جای پای محکمی می گردد.
    زلفمان را به کدام روش نادرسـت گره زده ایم که به کوره راه رسـیده ایم . با آب کدام چشـمه سـمی مزرعه فرهنگیمان را آبیاری کرده ایم که به جای عشق مدام مشـغول درو کردن نفرت و انتقامیم . قدم در چه وادی هولناکی گذاشـته ایم که ترس از جلو رفتنش زانوی امن پدرانمان را صف نشـین جوخه اعدام کرده اسـت؛ ما را چه می شـود؟ این اخبار واقعیت دارد یا درگیر کابوس شده ایم؟«پدری دختربچه ۷سـاله اش را به خاطر نگرانی از آینده نامعلومش خفه کرد!» این جمله خبری در هر مکان و تاریخی موجب به دهان گرفتن انگشـت حیرت و تاسف می شود.
    حال، همه، انگشـت اتهاممان را به سـمت پدری گرفته ایم که خودش زاییده همین جامعه بیماری اسـت که ما هم در آن زندگی می کنیم. جامعه ای که هر لحظه اش آبسـتن حوادث و رویدهای تنش زا اسـت. این پدر فرزند همین جامعه اسـت. جامعه ای که عشـق در سفره هایشان نیست. جامعه ای که همواره در حال کاشـتن بذر اندوه اسـت و انگار به سرماخوردگی فرهنگی مبتلا شده است که امانی از آن نیست.
    جامعه ناامیدی که لجاجت و خشـونت را تبلیغ می کند و عاشـقانه دوست داشتن را به فرزندانش نمی آموزد.

    حال سـر هر گذر که بنشـینی و سخن از هر که بشنوی تنها و تنها به انتظاری بازمی گردد از روزهای خوب . عصبانیت نهفته ای که از ندیدن مدینه فاضله برمی خیزد و آوار می شـود بر سـر فرزندانمان و غفلتی که از خیلی وقت پیش زمان را برای دوسـت داشتن و دوست داشته شدن کشته است.

    ما هیچوقت یاد نگرفته ایم که پیشـگیری را بر درمان مقدم کنیم و همیشـه دم از روشـنفکری زده ایم که به هیچ کارمان نیامده است. گذشـت آن روزهایی که محبت در خانه های قدیمی تقسـیم می شد . حالا در آپارتمان های قوطی کبریتی زندانی هایی هسـتیم که دیگر از عشـق صحبت نمی شـود. کودکان ما بازتاب خشـونتی می شوند که با تحلیل های اقتصادی و اجتماعی درآمیخته اسـت.

    آنها وارث وحشتی هستند که ما از آینده نامعلومی برایشـان ساخته ایم ودر فکرشان به جا مانده . و همین بس که سـرمان را هر روز در لاکی فرو می بریم که تنها وحشـت و تـرس را بـه فرزندانمان یاد می دهد. چه انتظار داریم از کودکی که بعدها پدر همین جامعه بیمار اسـت و مادری که از بذری که خودمان برایش کاشـته ایم زاده شده است .
    چه انتظار داریم از جامعه ای که عشـق را سـر سفره اش نگذاشته و با نفرت سـیر می شـود؟ ما ملت گرسنه ای هستیم، ملتی که سوتغذیه محبت دارد. ملتی که از آینده می ترسـد و در لبه پرتگاه به دنبال جای پای محکمی می گردد.
    ما گیسـوانمان را به باد گره زده ایم و دسـتانمان را به چوب خشک پوسیده ای تکیه داده ایم و به قول نادر ابراهیمی «:وای بر کسـانی که نمی دانند چگونه باید دوستت بدارند.

    این هفته | inhaftemag.com

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    لینک کوتاه : https://inhaftemag.com/?p=1435

    ثبت دیدگاه

    مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
    قوانین ارسال دیدگاه
    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.