ســاعت کــه از نیمــه شــب مــی گــذرد. خیابــان هـا مـرزی مـی شـود، میـان کهنگـی و تازگـی . مـرزی میـان، پـول داشـتن و نداشـتن و حائلـی بیـن معمـول و
غیرمعمـول. لاکچری هایـی کـه بـه دل شـب مـی زننـد تـا ماجـرای تـازه ای در دل شـب شـروع شـود. بعضـی هـا نامـش را تفریـح مـی گذارنـد و بعضـی هـم صفـر و یـک هایـش را نمایـش مـی دهنـد. هیجانـی کاذب کـه ُـرشسـال هاسـت پـای ثابـت تفریـح پولدارهـا شـده اسـت. دوردور کـردن نـام آشـنایی کـه بـرای بچـه پولدارهـا منطـق خاصـی نـدارد، بلکـه تکـه ب خورده ای است، از زندگی آنها.
بـرای پارسـا، امـا ایـن موضـوع بیشـتر از یـک تفریـح سـاده اسـت. بـرای او رانـدن ماشـین بـا سـرعت ۱۷۰ کیلومتـر، در خیابـان هـای شـهر یـک نـوع شـجاعت اسـت کـه
هـر کسـی نمـی توانـد داشـته باشـد. هیـکل درشـت و قـوی دارد و رانـدن در شـب و مسـابقه دادن برایـش یـک کارجـدی اسـت.حدود یـک دهـه بیشتراسـت کـه دوردور
مـی کنـد و حـالا در ایـن کار سـابقه دار اسـت.
ب سرعت در دل شب
اشـکان، امـا سـابقه کمتـری دارد. بـرای او دوردور یعنـی دور شــدن از فکــر و خیــال و هــر چیــزی کــه فکــرش را کنــی، تـب سـرعت در دل شـب او را متقاعـد کـرده کـه این سـاعت هــا را بــرای رانندگــی و دور دور انتخــاب کنــد. بــا هیجــان خاصــی مــی گویــد: بــالا و پاییــن کــردن خیابــان هــا، بــا ســرعت زیــاد ، وقتــی رقیــب هــم داشــته باشــی، لذتــی بــه مـن مـی دهـد کـه هیـچ تفریـح دیگـری نمـی توانـد بـه پـای آن برســد.
مازیــار از دیگــر شــرکت کننــدگان در ایــن دوردورهــای شـبانه اسـت. اهـل حـرف زدن نیسـت و بـه قـول دوسـتانش بیشــتر اهــل عمــل اســت. بــه نظــر او دور دور کــردن بــه نوعــی تخلیــه انــرژی اســت و کــورس بــازی و رقابــت بــا هــم ســن و ســال هــا هــم ســرگرمی خوبــی اســت کــه می تواند، لذت بخش باشد.
خیابان یعنی خاطره
جالـب اینجاسـت کـه ایـن موضـوع تنهـا بـرای پسـرها اتفـاق نمـی افتـد، بـرای مونـا هـم خیابـان یعنـی خاطـره. تکیـه مـی دهـد بـه پورشـه سـفیدرنگش و مـی گویـد: اگـر ایـن تفریـح را نداشـتم واقعـا بایـد چـکار مـی کـردم؟
دوردور تقریبـا سـرگرمی هـر شـب اوسـت بـه خصـوص وقتـی کـه بخواهـد از دسـت قانـون فـرار کنـد و بـه نوعـی قانـون شـکنی بـرای ایـن افـراد نوعـی لــذت محســوب می شــود.
خـم و چـم کار هـم دیگـر دسـتش آمـده و اسـتاد ایـن کار اسـت . سـوار ماشـینش مـی شـود و زوزه کشـان خیابـان را مـی نـوردد. حـالا نوبـت پارسـا اسـت؛ او هـم حـدود یـک دهـه اسـت کـه ایـن کار را انجـام مـی دهـد، سـرش را از BMW سـیاه رنگـش بیـرون مـی آورد و مـی گویـد:
«اونجـارو مـی بینـی رد لاسـتیکای منـه». ردی پررنـگ بـر آسـفالت خیابـان نشـانه خودنمایـی او و امثـال اوسـت، جوانانـی کـه زیرپوسـت شـب بـرای خـود تفریحـی متفـاوت را جسـتجو مـی کننـد. از وقتـی ۲۰ سـاله بـوده تـا بـه حـال دوردور مـی کـرده، یعنـی بیشـتر از یـک دهـه، تفریحـش در آغـوش خیابـان جاگرفتـه اسـت:« در ایـن دور دور کردنهـا از هـر ماشـین و سرنشـینی کـه خوشـم بیایـد کـروز میکنـم ، پنجـره بـه پنجـره و مـوازی همـان ماشـین، بـا سرنشــینانش خوشوبــش میکنــم و البتــه بــا بعضیهــا هــم دوســت میشــوم.»
ویترین تازه به دوران رسیده ها
بـه اعتقـاد مجیـد ابهـری، جامعـه شـناس، ایـن تفریحـات معمـولا مامـن و ویترینـی بـرای تـازه بـه دوران رسـیده هایـی اسـت کـه بـا ماشـینهای میلیـاردی خـود در سـاعات
مشـخصی از شـبانهروز در خیابانهـای بـالای شـهر حرکـت میکننـد، موضوعـی کـه در بدنـه جامعـه شـکل گرفتـه اسـت؛ تفریـح، خودنمایـی، عقدهگشـایی یـا تـازه بـه دوران رسـیدگی هـر آنچـه از نظـر چهارچوب هـای آکادمیکـی مطـرح باشـد، در سـطح اجتمـاع بـه عنـوان یـک تفریـح آنهـم بـرای بچـه پولدارهـا رخ نمایانـده اسـت.افرادی کـه جـز بـالا و پاییـن کـردن خیابـان هـا و کـورس گذاشـتن بـا رقیبـان کار دیگـری ندارنـد و ایـن »دور دور کردن«هـا برایشـان تفریـح و سـرگرمی اسـت.
بـه گفتـه ایـن آسـیب شـناس، حرکـت هـای مـوازی ماشـین هـا، سـرعت، سـبقت بـدون رهـا کـردن پـدال گاز و غیـره در خیابـان هـای کلانشـهرها و رد و بـدل کـردن شـماره تلفـن بـرای شـروع آشـنایی، تفریـح متـداول جوانـان شـده بـه گونـه ای کـه یـک عـده ماشـین بـاز در ایـن بـازی شـبانه چندیـن بـار مسـیر یـک خیابـان را طـی کـرده و ماشـینی کـه برنـده شـود، عنـوان ماشـین بـاز شـهر را تصاحـب مـی شـود.
در مصاف کل کل بازها، این پلنگ منه!
داسـتان ادامـه داری کـه در گفتـه هـای سـروش هـم جـا گرفتـه اسـت. تعریـف هایـش از دور دور پـراز چاشـنی طنـز اسـت و عنـوان پیـر دور دور را یـدک مـی کشـد. بـا اینکـه سـنی نـدارد، امـا در ایـن کار حرفـه ای شـده و همانطورکـه بـه رونیـز آلبالویـی رنگـش دسـت مـی کشـد، مـی گویـد: دور دور مصـاف کل کل بازهـا اسـت. اینـو مـی بینـی همـراه منـه. پلنـگ منـه، رفیقمـه جـوان ۲۷ سـالهای اسـت، بـا هیـکل درشـت ورزشـکاری، انگشـتش روبـه رو را نشـان میدهـد و ادامـه مـی دهـد: اینجـا جـون میـده بـرای دوردور. اینجـا منظـورش یکـی از گرانتریـن خیابـان هـای شـهر اسـت کـه خانـه هـای میلیـاردی در آن جـا گرفتـه . مناطقـی کـه پـر شـده از ماشـین هـای شاسـی بلنـد و بـا کیفیت لاکچری کـه از نردبـان گرانـی بـالا رفتـه انـد.
پسـرعموهایش در سـال ۸۰ بـا پرایـد کـرهای دوردور مـی کـرده انـد و او حـالا بـا ماشـین شاسـی بلنـدش، خیابـان هـا را متـر مـی کنـد. پایـش را روی پـدال گاز فشـارمی دهـد و بـه آنـی فقـط کورسـوی نـوری از ماشـینش باقـی مـی مانـد، تـا از ماشـین هـای دیگـر عقـب نمانـد.
وصله های ناجور، جذابیت های مصنوعی
بــه گفتــه ابهــری، گاهــی در ایــن بیــن ماشــینهایی را زیــر پــای ایــن جوانــان مــی بینیــم کــه اگــر یــک کارگــر بخواهــد، درآمــد سـی سـال خـود را حسـاب کنـد، بـاز هـم نمیتوانـد آن را بخـرد و راننده هایـی کـه نوجوانـان و جوانـان هسـتند و در اکثـر مواقـع وصله هــای جــوری بــا یکدیگــر نیســتند.
ایـن آسـیب شـناس در پایـان، بـا اشـاره بـه اینکـه اکثـر ایـن جوانـان تـازه بـه دوران رسـیدههایی هسـتند کـه مـی تواننـد، بـه خـود و بقیـه آسـیب بزننـد مـی گویـد: بسـیاری از دوسـتی هـای سـطحی و موقتـی کـه بـا عـرف جامعـه نمـی خوانـد در همیـن دوردورهـا ایجـاد مـی شـود وبنابرایـن بایـد بـا فرهنگسـازی از ایـن آسـیب هـا جلوگیـری شـود.
بـه گفتـه وی، گاهـی پـول هـای بـادآورده باعـث آسـیب مـی شـود و خانـواده هـای پولـدار فکـر مـی کننـد به این شـکل بچـه هایشـان را خوشـبخت کـرده انـد در حالیکـه آنهـا سرشـار از عقـده هـای مختلـف هسـتند،از طرفـی، سـوار شـدن بـر خودروهـای خـاص و گران قیمتی کـه در جامعـه و خیابـان هـای مـا حکـم وصلـه نچسـب دارد، بیانگـر حـس خـاء و کمبـود صاحبـان ایـن خودروهـا و بچـه پولدارهایـی ِ اسـت کـه مـی خواهنـد بـا جذابیـت هـای مصنوعـی، جلـب توجـه و محبـت کننـد. لبـاس ِ آنچنانـی مـی پوشـند، ماشـین آنچنانـی سـوار مـی شـوند، مهمانـی آنچنانـی مـی دهنـد و خلاصـه آرامـش شـان را مـی دهنـد تـا ذهـن و زندگـی دیگـران را نـاآرام و آشـفته کننـد.
ابهــری ایــن نکتــه را هــم یــادآور مــی شــود کــه درســت اســت کــه بســیاری از فعــالن اقتصــادی بــا دســترنج خــود بــه ســرمایه رسـیده انـد و بـه هـر حـال بـا کار و تـاش توانسـته انـد، زندگـی معقولانـه و سـرمایه زیـادی بـرای خـود کسـب کننـد و همـه افـراد پولـدار، شـامل ایـن موضـوع نمـی شـوند، موضـوع مهمتـر شـکافی اسـت کـه اکنـون بـه شـکل چشـمگیری بیـن طبقـه پولـدار و فقیــر جامعــه ایجــاد شــده اســت و ایــن نــوع خودنمایــی هــا باعــث دگرگونــی هــای آســیب زایــی در بیــن جوانــان طبقــه فقیــر و متوسـط جامعـه مـی شـود.