زندگی در خرابه ها و همجوار شدن با زباله های بازیافتی و سگدو زدن برای جور کردن پول یک گرم شیشه یا هروئین. زندگی در اینجا یعنی ذره ذره جان کاذبت را به ساقی های بی مایه بفروشی و پای زباله های فرش شده جان بدهی. اینجا نوزادانشان از بدو تولد، معتاد به دنیا می آیند و راهی سفری می شوند که از همان ابتدا امن نیست.
گلرخ بچه اول نرگس، از همان موقع که بندنافش را بریده اند، معتاد بوده، حالا ۵ سال از عمرش منتهی می شود به خماری و بُخوری شدن توی سرما و گرمای بیابان های اطراف خانه ها.
دیوارِ کنار خرابه، هیچ ویژگی مثال زدنی ندارد، اما همانجا بوده که گلرخ به دنیا آمده و برای ماندن به زندگی چنگ زده است.
یک جرعه آتش، تولد دوباره نشئگی پدر و مادرش است و گلرخ بین تمام دودها و بوها گم می شود تا درد یادش برود. برای بچه ۵ ساله این تنها نمای قشنگی از زندگی و آرامش بعد از طوفان درد است. تقاطعی که او و هم سن و سالانش را در بن بست اعتیاد گرفتار کرده است.
زنان کارتن خواب اینجا زیاد نیستند، اگر هم باشند، اکثرا شب ها پیدایشان می شود، روزها برق آفتاب و روشنایی نمی گذارد، فضای امنی داشته باشند. بچه های محله سنگشان می زنند و بزرگ ترها با ناسزا آنها را می رانند.
خانه گریخته ها، اما هیچ جایی برای ماندن ندارند. همین باعث شده که به یک هم آغوشی گرم تن بدهند تا یک شب هم که شده از سوز و نیش سرما جان به در ببرند. نوزادهای حاصله همه معتادند تا جایی که به گفته مسئولان بهزیستی روزانه بین سه تا چهار نوزاد معتاد در تهران، به دنیا می آیند. تعدادشان البته شاید بیشتر هم باشد، تعدادی که در زیر سقف های پنهان به دنیا می آیند و در آمارها جایی ندارند.
بین خانه های توسری خورده محله های پایین شهر، تعداد زنانی که اعتیاد دارند و در شکمشان نوزادی را می پرورانند، زیاد است، سروناز، ۲۴ ساله است. زیباست و هنوز اعتیاد، چندان به چهره اش دستبرد نزده، بین سه تا چهار ماه دیگر فرزندش به دنیا می آید. سروناز، اما نمی داند این بچه خواهد ماند یا سرنوشتش به پای دو فرزند دیگرش نوشته خواهد شد. فرزند دوم او بعد از دو، سه ماه از بین رفته و بعدی هم یک ماه بیشتر دوام نیاورده است. کمپ و مراکز ترک اعتیاد هم به او وفا نکرده است. کمپ هایی که به علت غیرمجاز بودن، همه از طرف سازمان های مسئول پلمپ شده اند و او مانده و وسوسه ای که باز رهایش نکرده است.
مثل او زیادند، مادرانی که در این محله ها زندگی می کنند، نوزادانشان معتاد به دنیا می آیند، نوزادانی که از همان ابتدا دچار سندرم کشنده ای می شوند که شیره جانشان را می بلعد. تشنج، افزایش ضربان قلب، تب، تنگی نفس و تعرق، علائم مشهود این سندرم است؛ گریه این کودکان به هیچ وجه طبیعی نیست. آنها مدام در حال گریه کردن هستند و از درد به خود می پیچند. همین بی قراری مداوم و ضجه های طولانی باعث می شود، خیلی از این نوزادان از سوی مادر یا پدر معتاد خود با خشونت فیزیکی شدید مواجه شوند تا شاید با کتک خوردن وادار به سکوت شوند. خیلی از این نوزادان معتاد با علائم کبودی، شکستگی استخوان و حتی خفگی به بیمارستان منتقل می شوند.
زهرا یکی از همان هاست. او نشسته می خوابد، زهرا را وقتی به بهزیستی آوردند، سه سال، زندگی شیشه ای پدر و مادرش را تجربه کرده بود، او حالا از الفبای زندگی، فقط درد را یاد گرفته. چشمان زهرا زیر کلی کبودی و جای زخم گم شده جای جای بدنش پر است از کبودی هایی که تن رنجورش را احاطه کرده اند. چشمان بی رمق زهرا معلوم نیست چه چیزی را جستجو می کند .
به گفته مددکاران بهزیستی، این بچه ها هیچ اشتهایی برای شیر خوردن ندارند و در روزهای اول تولد، مدام دچار لرزش های شدید به صورت رعشه می شوند که البته ممکن است این حالت تا ماه ها ادامه یابد.
اسهال، نقص مجاری ادراری، استفراغ، عطسه های پی در پی، کاهش وزن خطرناک، سوءتغذیه، آبریزش بینی، اختلال در یادگیری مهارت ها و معلولیت های ذهنی و جسمی از دیگر پیامدهایی است که در این نوزادان دیده می شود.
دکتر مرضیه آقایی، درمانگر اعتیاد در این رابطه میگوید: مواد مخدر از جفت رد میشود. در واقع جنین به مواد مخدر تماس دارد و به دنیا که میآید، دچار این سندرم میشود. علایم مختلفی دارد که ما این علایم را بررسی میکنیم. مواردی مثل گریه غیر طبیعی، خواب زیاد، لرزش، تشنج، تحریک پذیری، تعریق و تب، دمای پایین بدن، خمیازههای زیاد، گرفتگی بینی، نفسهای تند و اسهال و استفراغ که گاهی برای این اسهال و استفراغ مجبوریم سرم تجویز کنیم. شدت این علایم در نوزاد، بستگی به دوز مصرف مواد مخدر توسط مادر و مدت زمان استفاده دارد. میزان شدت این علایم توسط سیستم نمره دهی خاصی که به فینگان معروف است، بررسی میشود و براساس نمرهای که نوزاد از این بررسی میگیرد، درمان مشخص میشود.اگر مادر در زمان بارداری اقدام به ترک مواد مخدر کند، علایم ترک از همان دوره جنینی شروع میشود .
آن طور که دکتر آقایی میگوید: همه نوزادان متولد شده از مادران معتاد، نیاز به درمان دارویی ندارند: ۶۰ درصد از این نوزادان نیاز به دارو ندارند. با مراقبتهای ویژه آنها را ترک میدهیم. نور را کم میکنیم، پارچهای دورشان میپیچیم و قنداقشان میکنیم. در واقع سعی میکنیم بی قراریشان را کم کنیم و آرامشان کنیم. اما ۴۰ درصد بقیه که علایم شدید تری دارند، نیاز به دارو پیدا میکنند. مرفین خوراکی که به میزان خاصی به نوزاد داده میشود و به تدریج و روز به روز میزان آن را کم میکنیم تا روند ترک کامل شود. داروی دیگر فنوباربیتال است که برای درمان تشنج به کار میرود و در مواردی از آن استفاده میکنیم. در طول درمان نوزاد نباید از شیر مادر تغذیه کند، به خصوص اگر مادر هنوز مصرف کننده است، در واقع اگر بعد از مرخص شدن نوزاد از بیمارستان و ترک، مادر همچنان مصرف کننده مواد باشد و شروع به شیردهی کند، باز نوزاد معتاد خواهد شد.
آن طور که پیداست نمیشود گفت که چقدر طول میکشد این نوزادان ترک کنند. همه چیز بستگی به میزان مصرف مواد مخدر توسط مادر دارد و بدن نوزاد. نوزادانی که بر اساس ماده ۱۵ و ۱۶ تحت درمان قرار میگیرند، ماده ۱۶ شامل مراکز دولتی و ماده ۱۵ شامل مراکز خصوصی میشود، اما اکثر آنها قبل از اینکه تحت پوشش این ماده های قانونی قرار بگیرند به وسیله مادران بی امید و متنفر از زنده بودن یا فروخته می شوند و یا صبح روز بعد را نمی بینند.