13
روزگار غریب عطاری هایی که فراموش نمی شوند

بوی نعنا عطر یاس

  • کد خبر : 4818
  • ۲۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۸
بوی نعنا عطر یاس
از زیرسقف های اریب که بگذری و چاه حج میرزا راکه طی کنی، طرف راست بازار قیصریه، حجره عطاری ها با بوی عطرشان به استقبالت می آید. بازاری که هنوز، رنگ مدرنیته را به خود نگرفته و بوی نوستالژی های دیروز را با خود به همراه دارد . مشامت پر می شود از بوی ادویه و زعفران و آجرهای نم خورده.
  • ادویه ها، مثل کوهی رنگی جلویت سبز می شوند، هفت رنگی از بوهای متفاوت که زیرسقف های آجری که فاخته ها در آن می خوانند، جلوه گری می کند.

    سرطاس های بزرگ نقره ای، توی گونی های بزرگ نخودچی و کشمش به شکل اریب خودنمایی می کند، اما سقف های گنبدی شکل قدیمی که روزگاری نه چندان دور صدای کبوتران و چرخ های گاری عطار جوان را دردل خود جاد داده بودند، اکنون به نوای لرزان پیرمردانی دل خوش کرده اند که غبار دوران گذشته بر چهره هایشان سنگینی می کند و تنها در چند حجره کوچک خلاصه می شوند.

    انگار از آن همه خاطره چیزی باقی نمانده، اینجا حالا پر است از انواع مغازه هایی که اگر از راسته بازار قدم بزنی می بینی، از چینی و گلدان و لباس و کفش گرفته تا پارچه های زردوزی شده با نقش و نگارهای جدید. حتی تزئینات گذشته نیز جای خود را به اجناس بی کیفیت چینی با رنگ های تند داده اند در حالی که از آبی های فیروزه ای خبری نیست و به زحمت بتوانی، رد پای سنت را در بازارعطارها در لابه لای مصنوعات نایلونی ببینی .

    ته بازار که می آیی، طرف راستت از هر کس بپرسی حجره حاج محمد رضا علاقمندان را بدون تردید نشان می دهد؛ حجره اش تا کا رمی کند پر است از انواع شیشه ها و خمره های قدیمی،  آنها ۸۰ سال است که نسل اندر نسل به این شغل اشتغال داشته اند. حجره پیرمرد بیش از ۱۰۰ نوع داروی گیاهی را در خود جا داده است.

    وقتی دست بر پیشانی چروکش که خطوط پیری بر آن نقش بسته می کشد، از ۶۶ سال کار در همین حجره قدیمی خبر می دهد.

    به اعتقاد او گیاهان دارویی عوارض داروهایی شیمیایی را ندارد، هزینه کمتری هم دارد.

    (آنقدر حجره‌اش پر رفت و آمد است كه برای هر پاسخی چند دقیقه مكث می‌كند تا مشتریانش را طبابت كند و راه بیاندازد.)

    در فاصله کوتاهی که مغازه اش خلوت می شود، می گوید: قدیم ترها هشتاد، نود درصد مردم از داروی گیاهی استفاده می کردند، سود بیشتری هم می بردند، چون بدون اینکه بخواهند، هزینه گزافی بابت دارو بدهند با مبلغی کمتر نتیجه خوبی به دست می آوردند؛ البته با گران تر شدن دارو و دکتر، مردم رو به عطاری آورده اند، اما به هر حال مثل قدیم نیست.

    او که نه خودش و نه خانواده اش، هیچوقت از داروهای شیمیایی استفاده نکرده اند، اصول کارش را علاقه، عشق، کار و ایمان می داند و اعتقاد دارد صداقت و اطلاعات کافی است که یک عطار باید سرلوحه کارش قرار دهد.

    به نظر او کسی که پا در این حرفه می گذارد، باید حداقل ۲۰ سال تجربه داشته باشد.

    حاج محمد خستگی هایش را زیر لبخند ملیحش پنهان می کند و ادامه می دهد: بیشترعطارها برو و بیایی داشتند؛ ازآن روزها خیلی گذشته، درقدیم این شغل خیلی کم بود. عطارباشی ها حکم دکتر و پزشک را داشتند و مردم برای هر دردی به سراغ آنها می رفتند، اما امروز دیگر این طور نیست.

    حاج محمد آنقدرها هم بیراه نمی گوید، چون از زمانی که داروهای شیمیایی در چرخه بهداشتی و سبد سلامت خانواده ها جا گرفتند، هر کسی ترجیح می دهد به پزشک مراجعه کند تا عطار، گرچه در سالهای اخیر بازار عطارها هم به علت کمبود دارو و گرانی هایی که یقه دارو را گرفته چندان سرشان خلوت نبوده است. اما با تمام اینها فرهنگی که در زمینه داروهای شیمیایی باب شده است، باعث شده که نقش عطارباشی ها کمرنگ تر از قبل شود و نسخه هایشان به تجویزهایی برای ریزش مو یا ناراحتی های پوستی آن هم وقتی که مردم دیگر راهی به جایی نبرده اند تقلیل یابد.

    این را می‌شود از همان بدو ورود به مغازه‌های عطاری نوپا دریافت، مشتریانی كه بیشتر و اغلب به همین خاطر، عطاری ‌ها را برای خرید دارو انتخاب كرده‌اند.گویا همین عامل باعث شده كه یكی از باسابقه‌ترین عطارهای اصفهان اظهار نارضایتی كند: كمرنگ شدن نقش عطار‌ها به عنوان پزشكان دوران گذشته، باعث شده گاهی كسانی هم كه هیچگونه تجربه‌ای ندارند، تنها با خواندن چند كتاب و بسیار سطحی، به خاطر سود و منفعت خود، عطارباشی شوند اما این كجا و آن كجا؟

    كافی است از حجره‌های خاك گرفته عطاران قدیمی دور شوی تا ویترین های زیبا و شكیلی را ببینی كه با انواع عرقیجات، جذابیتشان را دو چندان كرده‌اند، پا كه توی مغازه می‌گذاری، بوی گیاهان وحشی و كوهی در فضا پراكنده نیست، تنها نفس كشیدن كافی است كه بفهمی اینجا با حجره‌های قدیمی كه مشامت را پر از عطر گیاهان مختلف می‌كند فرق دارد.

    عطاری

    تك و توك آدم‌هایی هم كه به مغازه می‌آیند، به نظر نمی‌رسد كه مشتری دائم باشند. شیشه‌ها تنگ به هم چسبیده‌اند با رنگ‌های متنوع و اسانس‌های مختلف كه تو را دیگر به آن دورها نمی‌برد. صاحب مغازه مرد جوانی است كه دو سه سالی می‌شود پا در این حرفه گذاشته، به قول خودش در آمدش بد نیست اما این علم را تنها با خواندن چند كتاب یاد گرفته، البته علاقه مندیش هم جای خود داشته. حداقل وضعیت این عطار جوان كه پهلو به پهلوی مغازه كوچك و قدیمی؛ جا گرفته نسبت به افراد بی‌علاقه به این صنف كه تنها به خاطر كسب درآمد به این شغل روی آورده‌اند، بهتر است. ظاهر فروشنده‌های جوان، عطاری‌ های جدید كه با شیشه‌های جدید و شیك و انواع كاغذهای تایپ شده، برچسب زده بر آن وجه تمایزی با عطاری های قدیمی دارند، خیلی متفاوت است. علیرضا یكی از آنهاست، او نیز چهار، پنج سالی است كه مغازه خاتم‌سازی‌اش را به عطاری تبدیل كرده و دلیل آن را صرف نكردن خاتم‌سازی در این دوره و زمانه می‌داند.

    او كه خود را خیلی موفق‌تر از عطاری ‌های قدیمی می داند، اعتقاد دارد كه آدم باید بداند مشتری چه می‌خواهد. مشتریان او اغلب جوانانی هستند كه یا به علت ریزش ابروهایشان به خاطر تتو یا مسائل دیگر به مغازه‌اش مراجعه كرده‌اند و یا به خاطر انواع مدهای روز، داروهای چاق كننده و یا لاغركننده می‌خواهند. یكی از مشتریان او كه دختری ۲۲ ساله است با طمأنینه خاصی از داروهایی حرف می‌زند كه باعث شده به سرعت لاغری مفرطش را درمان كند و از این مسئله بسیار خوشحال است. به نظر علیرضا دیگر پیرمردها با افكار و عقاید قدیمی و داروهای خاك گرفته و دكان‌های بی‌در و پیكر، جایی برای ماندن و رقابت نداشته و باید بازنشسته شده و جا را به ما جوان‌ها بدهند.

    شاید به همین خاطر است كه محمدباقر ۷۰ ساله می‌گوید: نسل ما آخرین نسل عطارهای واقعی است؛  او که بیش از ۵۰ سال است در کوچه پشت مطبخ در مغازه کوچکی مشغول طبابت با گیاهان دارویی است، عقیده دارد که شاید تنها ضرر و زیانی که در بازار بی حساب و کتاب عطاری ها رخ می دهد، برای بیمارانی باشد که به دلیل بی اطلاعی و ناآگاهی تصور می کنند که داروهای گیاهی مشکلی ایجاد نمی کنند.  عطارباشی‌های قدیمی معتقدند كه اگر به این شغل به صورت جدی نگریسته نشود، ممكن است با از بین رفتن آخرین نسل این حرفه، دیگر عطارباشی واقعی وجود نداشته باشد، به اعتقاد آنها آموزش در زمینه گیاهان دارویی و نظارت بیشتر بر فروشگاه‌هایی كه در این رابطه كار می‌كنند، می‌تواند عاملی باشد كه عطار‌باشی‌ها به خاطره‌ها نپیوندند.

    مقرنس‌ها وباروهای بلند و فضای معطر بازار عطارها را كه ترك كنی، در دهانه بازار، فروشنده‌ها بعضی ایستاده و برخی بر چارپایه تكیه داده‌اند و دود سیگارهایشان از شكاف سقف می‌گذرد. اینجا نه بوی هل و دارچین می‌آید و نه نخودچی تازه، نسیان آدم‌ها و فرهنگ‌هایشان به خوبی پیداست، سقف بازار هم ترك خورده است … .

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    لینک کوتاه : https://inhaftemag.com/?p=4818

    برچسب ها

    ثبت دیدگاه

    مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
    قوانین ارسال دیدگاه
    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.