15
معرفی کتاب توهم باهوشی

معرفی کتاب توهم باهوشی

  • کد خبر : 630
  • ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۰
معرفی کتاب توهم باهوشی

درشرایطی زندگی می کنیم که کمترکسی قدرکتاب را بداند و جای مهمی در سبد خرید اغلب افراد ندارد، اما حالا شیوع ویروس کرونا و به دنبال آن خانه‌نشینی و قرنطینه اجباری باعث شده است که جایگاه این دوستان مهربان در زندگی روزمره تعریف جدیدی پیدا کند. در واقع بسیاری از ما برای گذراندن روزهای عجیب […]

  • درشرایطی زندگی می کنیم که کمترکسی قدرکتاب را بداند و جای مهمی در سبد خرید اغلب افراد ندارد، اما حالا شیوع ویروس کرونا و به دنبال آن خانه‌نشینی و قرنطینه اجباری باعث شده است که جایگاه این دوستان مهربان در زندگی روزمره تعریف جدیدی پیدا کند.
    در واقع بسیاری از ما برای گذراندن روزهای عجیب قرنطینه، در جستجوی راه‌های بهتر هستیم تا حداقل سختی این این روزها کمتر شود و یکی از فعالیت‏ های موثر مردم در این ایام می‎تواند کتابخوانی باشد اما سوالی که معمولا توسط افراد در این مرحله مطرح می‌شود این است که چه کتابی بخوانیم یا برای مطالعه از چه کتابی شروع کنیم.
    به احتمال زیاد یکی از کتاب هایی که افراد مختلفی از بزرگان علم و سیاست و ثروت خواندن آن را به شما توصیه خواهند نمود « توهم باهوشی » خواهد بود. کتابی که با خواندن آن، زندگی را به‌گونه‌ی متفاوت تری تجربه خواهید کرد.
    در ابتدای کتاب نویسنده با درمیان گذاشتن تجربه ای حقیقی از زندگی واقعی خود با مخاطبان آنها را به سمت پرسیدن یک سوال از خودشان پیش می برد و آن اینکه « آیا ما باهوش نبودیم و فریب خوردیم ؟»
    در جایی که مترجم کتاب می گوید: حال که بیش از سی و چهار سال از زندگی¬ام را پشت سر گذاشته¬ام ، وقتی به عقب بازمی¬گردم زندگی ام را پر از سادگی ها و نابخردی¬هایی می¬بینم که گاه تعجب می¬کنم که چرا آن¬ها را انجام داده¬ام، شاید این حس و حال دارد به من می گوید که : ما به مهارتی نیاز داریم که علاوه بر تلاش و ممارست به ما گوشزد کند آن چنان هم باهوش نیستیم و خیلی راحت در دام تبلیغات و انحراف از اصل موضوع می افتیم و در گودال احتمالات فرو می¬رویم»
    اینجاست که نویسنده مخاطب را در باور این موضوع که موجودی منطقی هست و جهان را به شکل واقعیش می¬بیند به شک وادار می کند.
    در حالیکه در ادامه کتاب متوجه می شود که او هم فقط مثل بقیه فریب خورده.« مشکلی نیست. همه ما فریب خورده ایم ، در واقع این چیزی است که در طول زمان ما را سالم نگه می¬دارد.»
    با توجه به توضیحات کوتاه بالا برآن شدیم تا هر هفته قسمتی از کتاب را تا جایی که فضای مجله اجازه دهد با شما همخوانی کنیم.

    معرفی کتاب توهم باهوشی

    معرفی کتاب توهم باهوشی

    فصل اول:

    زمینه سازی خودآگاه

    در حال برگشت از خرید هستید که می¬فهمید سس نخریدید. این در شرایطی است که تنها دلیل شما برای بیرون رفتن خرید همین سس بوده است. شاید بتوانید آن را در پمپ بنزین بخرید. نه! نیازی نیست. آن را دفعه بعدی خواهید خرید. تفکرات شما در مورد سس منجر به فکر کردن بر روی قیمت بنزین خواهد شد. این نیز منجر به تمرکز بر روی قبوض می¬شود که آن نیز فکر شما را به سمت خرید تلویزیون جدید خواهد برد. این یادآور زمانی برای شماست که یک فصل کامل از ناوبر فضایی گالاکتیکا را دیدید. ای وای! شما به خانه رسیده¬اید و هیچ چیزی از راه را به یاد نمی¬آورید.
    شما در حالی تا منزل رانندگی کردید که در نوعی از «هیپنوتیزم بزرگراهی» بوده¬اید. به نظر می¬رسد که ذهن و بدن شما نیز با این همراه بوده و در این حالت غرق بوده¬اید. هنگامی که شما اتومبیل را متوقف کرده و سوییچ را می¬چرخانید، به یک باره از این حالت رویا پردازانه که بعضا هیپنوتیزم خطی نامیده می¬شود، خارج می¬گردید. این همان حالتی است که منجر به گسستگی افکار می¬شود. در اینجا، تغییرات خودآگاه در ذهن به حالت کنترل خودکار در آمده و بقیه ذهن راجع به مسائل خسته¬کننده فکر می¬کند. تا اینکه در نهایت در این تاریکی و سیاهی محو می¬شود.
    تجربیات به دو گروه خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم می¬شود. حتی همین الان هم در حال تقسیم¬بندی هستید. تنفس، غذا خوردن، حفظ حالت در زمان ایستادن و حتی بستن دهان خود در زمان خواندن از این موارد می¬باشد. شما می¬توانید این نمونه از سیستم¬ها را یا به کنترل اختیاری در آورده و یا در اختیار سیستم عصبی خود مختار قرار دهید. به عنوان مثال شما می¬توانید به صورت خودآگاه با تغییر فشار پا بر روی پدال گاز و تغییر محل دست¬ها بر روی فرمان (تفکر و توجه به میلیون¬ها تصمیم بسیار کوچک برای جلوگیری از مرگ به دلیل تصادف در سرعت¬های بالا) رانندگی کنید. در عوض می¬توانید با دوستانتان آواز بخوانید و اجازه دهید تا قسمت¬های دیگر مغز این مسائل را کنترل کنند. شما در این جا ضمیر ناخودآگاه خود را به عنوان عضوی از تجربیات خود قبول کرده¬اید؛ اما دوست دارید که آن را چیز جدایی از ذهن ببینید.
    اما مجله ساینس این امر را به شکل دیگری بیان می¬کند و می¬بیند.
    در سال ۲۰۰۶ چن بو ژونگ و لیلنکوییست در مقاله خود نشان دادند که قدرت ضمیر ناخودآگاه تا چه حد می¬تواند زیاد ¬باشد. در این تحقیق، از افراد خواسته شد تا گناه بزرگی را در گذشته خود به یاد بیاورند (عملی که به گونه¬ای غیر-اخلاقی بوده است.). پژوهشگران از این افراد خواستند تا حس خود را درباره این خاطره بیان کنند. سپس از نیمی از این افراد خواسته شد تا دستان خود را بشویند. در پایان نیز از تمامی شرکت¬کننده¬ها سوال شد که آیا قصد شرکت در مراحل بعدی تحقیق را دارند یا خیر (بدون هیچ پرداخت مالی). ۷۴% افرادی که دستان خود را نشسته بودند متمایل به ادامه همکاری بودند در حالی که این آمار برای گروه¬ دیگر تنها ۴۱% بود. با توجه به نتایج بیان شده توسط محققین، گروهی حس گناه خود را به صورت ناخودآگاه شسته و حس بد کمتری نسبت به آن داشتند.
    این افراد در واقع نه تنها احساسات واقعی خود را نشستند بلکه به صورت خودآگاه نیز چنین احساسی را نداشتند. تمیزی چیزی بسیار فراتر از دوری از کثیفی است. با توجه به بیانات دو محقق یاد شده، بسیاری از فرهنگ¬های انسانی تمیزی و پاکی را نقطه مقابل کثیفی و چرک می¬دانند. شست و شو بخشی از آداب و رسوم دینی و همچنین به عنوان تمیزی در کارهای روزانه استفاده می¬شود. همچنین اشاره به کردارهای غیر جوانمردانه به عنوان کثیفی و یا تشبیه انسان های شیطان صفت به زباله¬های اجتماعی بسیار رایج می¬باشد. حتی ممکن است حالت چهره افراد برای زمانی که از چیزی حالت تهوع می¬گیرند و یا از رفتار فردی متنفرند یکسان باشد. افراد مورد مطالعه در این تحقیق به صورت ناخودآگاه شستن دست را به پاک¬سازی از گناه مرتبط کردند. پس همین ارتباطات و طرز فکر بر روی رفتار آن¬ها تاثیر گذاشت.
    وقتی اتفاقی در گذشته، طرز فکر الان یا رفتار شما را در آینده تحت تاثیر قرار دهد «زمینه¬سازی یا شناخت اولیه » رخ داده است. هر درکی که در اینجا داشته باشید چه به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخودآگاه زنجیری از افکار دیگر را در ذهن شما تولید می¬کند. مداد منجر می¬شود تا به خودکار فکر کنید. تخته سیاه شما را به یاد کلاس خواهد انداخت. چنین افکاری همواره برای شما اتفاق می¬افتد؛ اگرچه شاید شما بی¬خبر از آن باشید ولی در نهایت همین زمینه¬های فکری، رفتار شما را تغییر خواهد داد.
    یکی از این تحقیقات زیادی که بیانگر میزان تاثیر ضمیر ناخودآگاه بر روی قسمت¬های دیگر ذهن و رفتار بوده و نشانگر تاثیر زمینه¬سازی بر روی آن¬ها می¬باشد، در سال ۲۰۰۳ توسط آرون کی، کریستین ویلر، جان بارگاند و لی راس انجام شد. افراد تحت این نمونه¬ گیری به دو گروه تقسیم شدند و از آن¬ها خواسته شد تا عکس¬هایی را به توضیحاتشان وصل کنند. گروهی عکس بادبادک¬، وال¬، بوقلمون¬ و چیزهای دیگر از این قبیل را به توضیحات در قسمت بعد وصل کردند. گروه دوم عکس¬های متناسب با کسب و کار مثل کیف¬، خودنویس¬ و دیگر موارد را به توضیحات مربوطه وصل نمودند. سپس شرکت¬کننده¬ها به اتاق¬های ایزوله شده دیگری منتقل شدند. به آن¬ها گفته شد که با فرد دیگری در یک گروه قرار گرفته اند. فرد دوم به صورت واقعی در این آزمایش حضور داشت. پس از آن به هر شخص گفته شد که قرار است بازی را انجام دهند. در این بازی آنها می توانستند از ۰ تا ۱۰ دلار بدست آورند. محققین به هر کس یک فنجان دادند. در هر فنجان، دو تکه کاغذ قرار داده شد. بر روی یکی از آنها کلمه «پیشنهاد » و بر روی دیگری کلمه «تصمیم » نوشته شده بود. سپس به شخص حق انتخاب داده شد تا با چشم بسته یکی از این دو را به صورت شانسی از فنجان خارج کند. همچنین او می¬توانست این حق انتخاب را به هم¬گروهی خود واگذار کند. چه کسی برنده می¬شد؟ هر کسی که کلمه پیشنهاد را خارج کند ۱۰ دلار برنده شده و باید انتخاب نماید که این جایزه به چه صورت بین دو نفرشان تقسیم گردد. پس از آن، هم¬گروهی وی انتخاب می¬کند که این طرز تقسیم را قبول و یا رد کند. اگر این شخص آن را رد نماید، هیچ یک برنده نمی¬شوند. این بازی «بازی آخرین پیشنهاد» نامیده شده و قابل پیش¬بینی بودن نتیجه آن، این بازی را به ابزار مورد علاقه اقتصاددانان و روانشناسان تبدیل کرده است. پیشنهادات زیر ۲۰ درصد مقدار کل معمولا رد می¬شوند.
    اکثریت مردم ترجیح می¬دهند تا انتخاب¬کننده کاغذ باشند. آن¬ها نمی¬دانستند که بر روی هر دو کاغذها «پیشنهاد» نوشته شده بود. اگر در عوض آن¬ها اجازه انتخاب را به فرد مقابل واگذار می¬کردند، بازیگر هم¬گروهی این گونه وانمود می-کرد که برگه «تصمیم» را از فنجان خارج کرده است. با توجه به این، همه پیشنهاد دهنده می¬شدند. این در شرایطی بود که آن¬ها می¬دانستند اگر پیشنهاد آن¬ها عادلانه نباشد، ممکن است پول مجانی را از دست بدهند. برخی از نتایج بسیار عجیب بود اما در نهایت فرضیه زمینه¬سازی محققین را تایید نمود.
    پس این دو گروه در چه چیزی متفاوت بودند؟

    این هفته | inhaftemag.com

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    لینک کوتاه : https://inhaftemag.com/?p=630

    ثبت دیدگاه

    مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
    قوانین ارسال دیدگاه
    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.