تاریخ : چهارشنبه, ۲۹ فروردین , ۱۴۰۳ Wednesday, 17 April , 2024

بایگانی‌های گزارش اجتماعی - صفحه 3 از 7 - مجله خبری این هفته

۱۵اردیبهشت
با یک اتفاق ساده فلج شدم

با یک اتفاق ساده فلج شدم

گریس اسپنس گرین، ۲۲ ساله، آیندهٔ روشنی برای خود تصویر کرده بود. او کوهنوردی شناخته‌شده و پر‌شور بود و زندگی مشترک خوبی داشت ومشتاقانه تلاش می‌کرد تا مدرک پزشکی خود را بگیرد.

۱۲اردیبهشت
کارگران معدن ذغال رو سیاه شده اند
صدها متر زیر زمین با آدم هایی که زنده به گور می شوند

کارگران معدن ذغال رو سیاه شده اند

۲۵دی
بُِکش و مشهورم کن
محبوبیت پوشالی در سایه ولع سلبریتی شدن

بُِکش و مشهورم کن

۱۳مهر
حق الناس بزرگ
بیم لغو آزمون های ارشد فراگیر

حق الناس بزرگ

لغو آزمون های ارشد فراگیر در حالی قرار است به مرحله اجرا برسد که خیلی ها از این موضوع راضی نیستند.

۲۷شهریور
فراموش شدگان
زندگی چهار معلول ذهنی در خانه بی پلاک خیابان طالقانی

فراموش شدگان

دریا قدرتی پور- هیچکس نمی داند، در آن بعدازظهر جمعه که باد پاییزی زباله ها را جابه جا می کرد؛ توی آن خانه متروک بر آن خانواده شش نفره چه گذشته بود. فراموش شدگانی که بین آن همه خنزرپنزرها گم شده بودند.

۲۰شهریور
نگاه هایی که بدرقه ات می کنند
یک روز در آسایشگاه معلولان ذهنی

نگاه هایی که بدرقه ات می کنند

دریا قدرتی پور- پشت میله های فلزی بچه ها ، فقط نگاهت می کنند، تلخ و مات. اینجا درد هم غمباد می ‌گیرد، خون، توی تنت لخته می ‌شود، اینجا دنیای دهان‌های گشوده، تکه‌های مسخ شده، کالبدهای استخوانی نزار ونحیف حاصل داروهای بی تاریخ، حاصل ازدواج‌هایی که در آسمان‌ها بسته شده، حاصل سال‌های پرکابوس، سرزمین آدم‌های نرم استخوان، قهقهه‌های تو خالی، لبخندهای زخمی با دندان‌های نامرتب فاصله‌دار و دنیای ذهن‌های زمستانی است.

۲۰شهریور
پارکی که فقط نامی از معلولان به ارث برده است
سهم معلولان از پارک معلولان صفر است

پارکی که فقط نامی از معلولان به ارث برده است

عارف اصفهانی- یک دیوار قدیمی بازمانده از یک باغ چند صد ساله جایی که اگر چند متر بروی به یکی از مشهورترین پل های اصفهان می رسی. انتهای این منطقه به پل شهرستان می رسد و یکی از فرعی های آن نام آشنای پارک معلولان را با خود به دوش می کشد.

۲۰شهریور
یک بله بزرگ به تمام آرزوهای کوچک
پیوند زندگی با عصای سفید و ویلچر

یک بله بزرگ به تمام آرزوهای کوچک

عارف اصفهانی – چشم های عسلی رضا دو دو می زند و باز می ایستد روی یک نقطه. عصای سفیدش را باز می کند و می نشیند کنار عروس . الهام عروس 25 ساله، دانشجوی رشته پزشکی است و 5 سال کوچکتر از رضا است. او از بدو تولد معلولیت داشته و از روزی که یادش می آید روی ویلچر نشسته بوده، اما ویلچر نه محدودیتی برای او ایجاد کرده و نه توانسته او را از اهدافش دور کند. تور عروسی اش را کج و راست می کند.

۰۶شهریور
ابن سینا تنیده در تارِ عنکبوت

ابن سینا تنیده در تارِ عنکبوت

مثل کارتن های زهوار در رفته قدیمی نمکشیده و مهجور در کنار هم صف کشیده اند. حتی وارد نشده تنت می لرزدکه نکند با لرزه ای کوچک فرو بریزند. انگار مرگ به این خانه های عنکبوتی و متزلزل خیلی نزدیک تر است.

۰۶شهریور
بازی برد برد مشاوران املاک با مسکن

بازی برد برد مشاوران املاک با مسکن

در زمان هایی که مسکن تکان می خورد و گران می شود، مردم بیشتر به سمت خرید و فروش می روند.

۰۶شهریور
زندگی در تونل های روزمینی
بی خانمان ها در لوله های فاضلاب

زندگی در تونل های روزمینی

وسط اتوبان فرودگاه که بایستی، از همان دور، خانه های تو سری خورده را می بینی که انگار انتها ندارند. انحنای این خانه ها می رسد به بیابان های خاکی که غروب هایش رنگ دیگری دارد.